روانشناسي شخصيت
سخناني خاص
ديروز زيادي شلوغش کرده بودند
او فقط فراموش کرده بود
از خواب بيدار شود ...!
زنده یاد حسين پناهي
نظريه مثبت انديشي در ترازوي نقد شما
۱. آيا مثبت انديشي حقيقت دارد؟
۲.در صورت صحت و حقيقت اين ديدگاه بايد بتوان با تفكر همه چيز را تغيير داد يعني اراده مساوي است با ايجادواقعيت، اما آيا اينگونه است؟
۳.آيا اين ديدگاه افراطي است؟
اميدوارم بتوانيم با همكاري به ديدگاهي درست برسيم. با تشكر.
فوايد گاو بودن
words
از یک دختربچه بدجوری کتک خوردم !
داستانی متفاوت از چوپان دروغگویی دیگر
حکایت چهار دانشجو
میمون ها و کلاه فروش
تغییر دنیا
بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است:
زشت ترین دختر کلاس
مفهوم خانواده
مفهوم خانواده
با مردی که در حال عبور بود برخورد کردم
اووه ! معذرت میخوام … من هم معذرت میخوام.
یکی از بستگان خدا
یکی از بستگان خدا
شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالیکه پاهای برهنهاش را روی برف جابهجا میکرد تا شاید سرمای برفهای کف پیادهرو کمتر آزارش بدهد
پندی از سقراط حکیم
پندی از سقراط حکیم
بيماري روح بسي كشنده تر از بيماري تن است.
اميد
امــیــد
روزی تصمیم گرفتم كه دیگر همه چیز را رها كنم. شغلم را دوستانم را، مذهبم را زندگی ام را !
راز
The secret
All you have to do is set the most powerful intention you can ever set in your life, which is that you will focus only on what you want, think only about what you want, and talk only about what you want. Decide right now that anytime you fin" And with all your might, with all your strength, with all your willpower - you will focus on what you wantd yourself thinking or talking about what you don't want, you will stop and demand of yourself, "What is it that I want?!
هنر نشنديدن
گاهی
باید نشنید
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند
سكوت
——————————–
جواب
دندان شکن
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه
شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و … محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید؟ تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید.
افسردگي
هر روز دنبال معنايي بي معنا دربهدر بنبستهاي خودم ول ميگردم و از كرختي صبح تا كسالت شب خودم را چون كتاب شب امتحان صد بار مرور ميكنم و هيچ نكته مهمي نمييابم و بعد آنقدر دور خودم ميچرخم و ميچرخم كه سرم گيج ميرود و ميافتم. صبح دوباره خودم را در رختخواب مييابم وباز شروع ميكنم و از اين پسماندههايم قصري ساختهام چون وعدههاي تو پوچ.
16/11/91